English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5408 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exhaust U تخلیه کردن خروج
exhausts U تخلیه کردن خروج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
to shut in U تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
evacuating U تخلیه کردن
drain U تخلیه کردن
evacuates U تخلیه کردن
evacuated U تخلیه کردن
to offload U تخلیه کردن
drains U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
drained U تخلیه کردن
evacuate U تخلیه کردن
disembark U تخلیه کردن
vacating U تخلیه کردن
unloads U تخلیه کردن
unloaded U تخلیه کردن
unload U تخلیه کردن
vacated U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
disembarking U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
vacate U تخلیه کردن
disembarkation U تخلیه کردن
vacates U تخلیه کردن
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
defecated U تخلیه کردن شکم
diffusion U تخلیه کردن بافشار
defecate U تخلیه کردن شکم
road clearance U تخلیه کردن جاده
defecating U تخلیه کردن شکم
defecates U تخلیه کردن شکم
degasify U تخلیه کردن گاز
evacuates U تخلیه مزاج کردن
evacuated U تخلیه مزاج کردن
evacuating U تخلیه مزاج کردن
evacuate U تخلیه مزاج کردن
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
corona U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
exit U خروج
emersion U خروج
egression U خروج
egress U خروج
outgo U خروج
exhaust U خروج
leakage or breakage U خروج
prolapsus U خروج
emission U خروج
propulsion U خروج
exits U خروج
exodus U خروج
exhausts U خروج
emissions U خروج
order off U حکم خروج
electron affinity U انرژی خروج
ejaculating U خروج منی
spurted U خروج ناگهانی
eccentricity U خروج از مرکز
spurt U خروج ناگهانی
spermatism U خروج منی
log off U خروج از سیستم
order off the field U حکم خروج
eccentricities U خروج از مرکز
eccentricities U خروج از مرکزیت
debouch U راه خروج
debouchment U خروج ازتنگنا
eccentricity U خروج از مرکزیت
defecation U خروج مدفوع
transpiration U خروج نفوذ
ejaculates U خروج منی
spurting U خروج ناگهانی
ejaculated U خروج منی
dump valve U شیر خروج
ejaculate U خروج منی
angle of emergence U زاویه خروج
light spill U خروج نور
log out U خروج از سیستم
work function U انرژی خروج
outlet U مجرای خروج
prolapse of the uterus U خروج سیبک
emission U صدور خروج
exhaust valve U شیر خروج
emissions U صدور خروج
exeat U اجازهء خروج
emergency exit U در خروج اضطراری
exhaust velosity U سرعت خروج
exit point U نقطه خروج
capital outflow U خروج سرمایه
out flow of capital U خروج سرمایه
outages U راه خروج
outage U راه خروج
ingress and egress U دخول و خروج
outlets U مجرای خروج
spurts U خروج ناگهانی
emergency exit U خروج اضطراری
blow out U خروج ناگهانی
logout U خروج از سیستم
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
gas tight U مانع خروج گاز
shells U برنامه خروج موقت
exhausts U خروج گاز یابخار
exophthalmos U خروج تخم چشم
eccentricity U گریز یا خروج از مرکز
shell U برنامه خروج موقت
inner work function U انرژی خروج درونی
eccentricities U گریز یا خروج از مرکز
infinite U حلقهای که خروج ندارد.
fifo U خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
primer leak U خروج گازاز ته چاشنی
shelling U برنامه خروج موقت
clearing outwards U اعلامیه خروج کشتی
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
out flow of labor U خروج نیروی کار
Where is the emergency exit? U در خروج اضطراری کجاست؟
eccentricity of the load U خروج از مرکزیت بار
exhaust U خروج گاز یابخار
undoubling U خروج از دوبلگی شطرنج
outer work function U انرژی خروج بیرونی
steam tight U مانع خروج بخار
exhaust pipe U لوله خروج بخار یا دود
choke ring U حلقه مانع خروج گاز
gangway U محل ورود و خروج از ناو
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
obturator U الات مانع خروج گاز
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
gangways U محل ورود و خروج از ناو
ne exeat regno U دستور عدم خروج از مملکت
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
trap house U محل خروج هدفهای متحرک
spermatorrhoea U خروج منی بدون اراده احتلام
port of exit U مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit road U راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exits U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
lithotomy U برش مثانه برای خروج سنگ
muzzle energy U نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blowdown U خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
extravasattion U خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
unstuffing U تخلیه
evacuation U تخلیه
depletion U تخلیه
LSD U تخلیه
discharged U تخلیه
discharges U تخلیه
discharge U تخلیه
unloading U تخلیه
disembarkation U تخلیه
exhausts U تخلیه
stripping U تخلیه
exhaust U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
evacuating U تخلیه
evacuated U تخلیه
emptying U تخلیه
evacuates U تخلیه
evacuate U تخلیه
turbostarter U استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
i/o U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
rotary discharger U تخلیه گر گردان
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
discharging berth U اسکله تخلیه
discharging wharf U اسکله تخلیه
exhaust stroke U مرحله تخلیه
undulatory discharge U تخلیه مواج
flaming discharge U تخلیه مشتعل
defecation U تخلیه شکم
discharge gate U دریچه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
neural discharge U تخلیه عصبی
catharsis U تخلیه هیجانی
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge opening U راهگاه تخلیه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com